عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است

توت عنخ امون

با سلام امروز درباره بزرگترن کشف قرن بیستم با ها وارد کارتر همراه می شویم و به مصر میرویم ، بس همه با هم در کشف مقبره فرعون جوان " توتن خامون " به همراه باستانشناس انگلیسی " ها وارد کاتر " در...

valley of the kings

 

 

 

توت عنخ امون

کار حفاری می بایست متوقف می شد . " جرج هربرت " و پنمین کنت خانواده " کارناروون " طی سرمایه گذاری 25 هزار پوندی خود ( معادل نیم میلیون دلار کنونی ) که ظرف شش سال در اختیار باستانشناسی به نام " ها وارد کارتر " قرار داده بود، به جز 13 کوزه مرمر سفید چیز دیگری در دره شاهان نیافته بود . اکنون تابستان سال 1922 ، این اشراف زاده نا خرسند به این نتیجه رسیده یود که می بایست رویای گور گمشده " توت عنخ امون " را به کنار نهد .

اما کارتر مصمم بود به کار خود ادامه دهد . این باستانشناس با شکست کامل ارزوی دیرینه اش مواجه بود ، از اینرو شجاعانه اعلام داشت که کار را به هزینه خود ادامه خواهد داد . با توجه به به وضعیت مالی کارتر که نشان دهنده تو خالی بودن عهد وسوگند وی بود ، لرد کارناروون تحت تاثیر عزم دوست خود ، با اکراه مافقت نمود که فقط یک سال دیگر هزینه کاوش را تقبل کند .

کارتر در اعتقاد خود به این مسئله که مقبره محل دفن " توت عنخ امون " در " دره شاهان" دست نخورده می باشد عملا تنها بود . در سال 1922 پافشاری او در جستجو هایش ، سبب ریشخند و استهزا ء برخی از همکارانش گردیده بود . علاقه او به کشف این گور 15 سال پیش در سال 1907 بر انگیخته شد و این زمانی بود که یک حقوقدان ثروتمند امریکایی به نام  " تئودور دیویس " که در زمان بازنشستگی خویش به باستانشناسی روی اورده بود ، به حفره کوچکی برخورد کرده بود که قطعاتی از حلقه های گل ، خرده های نان و کوز ه های شراب در ان موجود بود و در روی برخی از اشیاء ،  مهرسلطنتی " توت عنخ امون " وجود داشت .

همانگونه که بررسیهای بعدی نشان داد ، این اشیاء عتیقه فی الواقع پس مانده های مراسم خاکسپاری ان فرعون بودند اما " دیویس " ادعا می کرد که محل گور را پیدا کرد هاست ولی " کارتر " این ادعا را رد می کرد . کشف مهرهای " توت عنخ امون" ، کارتر را به این فکر انداخت که ارامگاه این فرعون جوان در محدوده مثلثی دو نیم هکتاری که محل حفاری " دیویس " بود قرار دارد ، یعنی همان محدوده در برگیرنده گورهای  سه فرعون دیگر به نامهای " رامسس " دوم ، مرنپتاه" و" رامسس ششم " . تصمیم او به حفاری در این محدوده ، نشانده عزم و لجاجت و یکدندگی او بود .


 

انگاه صبح هیجان انگیز 4 نوامبر سال 1922 فرا رسید . همزمان با اخرین حفاری " کارتر " در جایی که توده سنگهای مربوط به مقبره " رامسس " ششم برویهم انباشته شده بود ، سکوت عجیبی حکمفرما بود . کار گران او پله ای را که در قاعده یک سنگ تراشیده شده بود کشف نموده بودند و منتظر ورود او بودند . کارتر دستور داد که که به فوریت کار حفاری ادامه یابد ، و خود با هیجان به تماشای پدیدار شدن پلکان ایستاد . شانزده پله به یک گذرگاه زمینی زیر زمینی حفاری شده در درون تخته سنگها راه می برد که مملو از قلوه سنگ بود . این گذرگاه 27 فوت طول داشت و پاکسازی ان چندین روز طول کشید . هنگامی که دهلیز تمیز شد ، " کارتر " خود را مقابل دری یافت که توسط تخته سنگهای بزرگ مسدود شده بود . بر روی این در ، مهر و نشان گور سلطنتی مبوط به " دره شاهان " وجود داشت . او با قلبی تپنده متوجه شد که "در" مزبور ر ایام باستان ، گشوده شده و مجددا مهر و موم گشته است . او بعدها نوشت " شک و تردید های ناشی از ناکامیهای گذشته ، بدنم را به لرزه در اورده بود " ایا این واقعا یک گور سلطنتی ایست ؟ ایا او بالاخره گور " توت عنخ امون " را کشف کرده بود ؟ ایا این گور هم توسط غارتگران عهد باستان از محتویات خود خالی شده بود ؟ برای یافتن پاسخ این سوالات باید دو هفته دیگر صبر می کرد تا حامی مای او که در انگلستان به سر می برد به وی بپیوندد . در هر صورت او دستور داد تا مجددا دهلیز و پلکان را از سنگ پر کرد ه و بر روی ان تخته سنگهایی قرار دادند که مبادا دزدان ، این دو مرد را از ارزوی دیرینه شان که همانا گشودن در گور بدست خودشان بود محروم سازند .

" دره شاهان " دهها سال بود که مورد توجه باستان شناسان قرار داشت . اگر چه این منطقه بسیار گرم و خشک و خالی از هر موجود زنده بود، اما به خاطر تاریخچه پر از بیم و ترس ان ، اذهان را به خود مجذوب می ساخت . در این مکان متروک ، در میان تپه های سنگی ان سوی " تبس " ، 28 فرعون قدرتمند در گورهای عمیقی خفته بودند که هم جنبه خانه را داشت و هم جنبه قبر ، زیرا این گورها مملو از تجملات و لذائذ زندگی بود . این محلهای دفن ، جایگاه سحر وجلال خیره کننده ای بود ند . ر طی 420 سالی که که این دره ارامگاه اجساد شاهان شده بود جمعی متشکل از کارگران و هنرمندان فعال مشغول حجاری وتزئین گورهای سلطنتی بودند و از پی خود اسناد و مدارک باور نکردنی از نقاط قوت و ضعفی بر جای گذاشته اند که این دره را نه فقط برای مردگان ف بلک برای زندگان نیز قابل توجه ساخت .

بدلیل پرت افتادگی این منطقه که به " دره پادشاهان" شهرت یافت ، بنظر می رسید محلی مصون از دزدان گورها ، و محل بی عیب ونقصی برای تدفین خانوادهای سلطنتی باشد " توتموس اول" (1492_ 1504 قبل از میلاد) اولین فرعونی که در این مکان دفن شد ، این محل را بدین دلیل ارامگاه ابدی خود انتخاب کرد که تا ان زمان بندرت ارامگاه سلطنتی در مصر وجود داشت که مورد دستبرد و غارت دزدان قرار نگرفته باشد " منجمله اهرام "  . او با زیر پا گذاشتن اداب ورسوم ، دستور داد تا گور او کاملا از سنگ تراشیده شود . دفن جسد مومیایی شده وی در این دره ، الگویی شد که سه سلسله اصیل هجدهم ، نوزدهم ، و بیستم ان را دنبال کردند . اما دران زمان نیز گورهایی که کاملا در دل سنگها پنهان شده بودند طمعه دزدان می شدند. و در ایام کارتر نیز ، باستان شناسان به دنبال دزدان این دوره در پی پس مانده ها افتادند . بیش از 50 گروه در طول 100 سال ، این دره را از اثار ان خالی کردند . بین سالهای 1902 و 1904 وکیل سابق و حفار کنونی " تئودور دیویس " دست کم 30 گور را یافت که جملگی مورد غارت قرار گرفته بودند . " دیویس " در سال 1912 گفت " خوف ان دارم دره شاهان ، اکنون تهی از هر چیزی باشد " .

با ورود " لرد کارناروون" ، دخترش " لیدی اولین"  ، و دوستانشان "ارتور کلندر" به محل حفاریهای کارتر ، او دستورداد تا گذرگاه را پاکسازی کنند و سپس در بعد از ظهر 26 نوامبر ، اسکنه خود را بدست گرفت و در حالیکه دوستانش به او خیره شده بودند ، در تاریکی گذرگاه ، به ایجاد حفره ای درفوقانی ترین قسمت بلوکهایی که بر سر راه قرار داده شده بودند پرداخت . او مینویسد " با دستانی لرزان ، شکاف باریکی در گوشه فوقانی سمت چپ ایجاد کردم ."

" کارتر شمع را در داخل حفره نمود و به تماشای درون اتاق پرداخت . او میگوید  " وقتی چشمانم به تاریکی عادت کرد ، به تدریج قادر شدم محتویات اتاق را ببینم  ، حیوانات عجیب و غریب ، مجسمه ها ، طلا که درخشش ان همه جا را فرا گرفته بود . برای لحظه ای که برای دیگران طول کشید از حیرت وتعجب گنگ شدم . " لرد کارناروون" با اضطراب از من پرسید : چیزی می بینی ؟ " ومن تنها کلماتی را که توانستم بر زبان بیاورم اینها بود " بله چیزهای خیلی عالی ".

کارتر با اکراه خود را عقب کشید و سوراخ را بزرگتر کرد تا همگی بتوانند ان صحنه را تماشا کنند . پیش روی انها یک ردیف از اشیای سلطنتی در خشنده و نفس گیر وجود داشت که به مدت بیش از 3000 سال دست نخورده باقی مانده بودند و از کف زمین تا سقف ان اتاق کوچک را پر کرده بود.

کارتر در نوشته های خود می گوید که پس از مدتی تماشای اشیای درون پیش اتاق ، انها به دقت گذرگاه را مهر وموم کرده تا طبق قرار قبلی ، در تاریخ دیگری با حضور مقامات مصر ان را رسما بگشایند . مدارکی که بعدا به دست امد نشان می دهند که تیم کارتر بر خلاف قرارهای قبلی با " بنگاه اشیاء عتیقه مصر " ان شب را در داخل گور گذراندند و مسرور از از کشف خود به شادمانی و سرور پرداختند . ( قسمت اول ) ادامه دارد ...

نوشته : meraj marjani برگرفته از کتاب در جستجوی تمدنهای گمشده از ریدرزدایجست بوک ، ترجمه بهداد بسیجی

 

 

 

 

لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید 

 

 

"لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید" 

 

توت عنخ امون ـ۲  

 

توت عنخ امون ـ۳ 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد